كبوتر خيالم پر ميزند دوباره سر ميكشد به هر جا با قلب پر ستاره پرواز با صفايش هر سو و هر كرانه در جستجوي عشقي جاويد و بيكرانه گاهي در اوج آسمان، گاهي فراز لانه گاهي بروي دشتها، سر ميدهد ترانه در چشم نافذ او ميخوانم اين كنايه دنيا چقدر كوچك، اما پر از گلايه سنگ صبور من كو؟ دلتنگم از زمانه پيك نجات من كو؟ قلبم پر از بهانه در اشتياق رويش در هر دعاي ندبه ميخواند او را دلم، هر صبح روز جمعه